جمع شکرشکن‌های پارسی در دوشنبه

سفر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به کشور تاجیکستان و شهر دوشنبه تنها یک سفر اقتصادی نبود و ارتباط عمیق فرهنگی دو کشور، این سفر را به یک سفر فرهنگی نیز بدل کرد.همان‌طور که در سخنرانی مشترک هردو رئیس‌جمهور شاهد مشاعره‌ای نغز و شیرین میان این دو شخصیت سیاسی به زبان فارسی بودیم.
کد خبر: ۱۴۹۰۲۲۸
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
به‌همین دلیل هم شاهد بودیم که در این سفر علاوه‌بر تیم‌های اقتصادی و سیاسی که همراه همیشگی سفرهای خارجی هستند، این‌بار جمعی از شاعران ایرانی نیز رئیس‌جمهور را همراهی می‌کردند و به‌همت بنیاد سعدی و با همکاری سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان، یک محفل ادبی به‌نام «محفل ادبی تاجیکستان و ایران» ایجاد شد؛ محفلی که به‌قول سعید بیابانکی باعث شد تا شاعران به هزار سال پیش برگردند و خود را در زمان رودکی و فردوسی ببینند. دراین مراسم که در کتابخانه ملی کشور تاجیکستان با حضور مسئولان فرهنگی هر دو کشور از جمله سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، ستارگان امان‌زاده، وزیر فرهنگ تاجیکستان به‌همراه علیرضا حقیقیان، سفیر ایران و جمعی از مسئولان فرهنگی دو کشور برگزار شد، شاعران ایرانی و تاجیک به هنرنمایی پرداختند و قطعاتی از موسیقی تاجیکستانی نیز اجرا شد.افشین علا، غزلسرای ایرانی در این مراسم با غزلی یاد دولتمند خالُف را گرامی داشت، شعری که وی سال گذشته در فراق این خواننده و شاعر شهیر تاجیکستانی سروده بود. همان شاعری که در ۲۹ بهمن سال گذشته در سن ۷۴‌سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت و در قبرستان لوچاب شهر دوشنبه به خاک سپرده شد: از خروش افتاد بیماری که بی‌مانند بود‌/ خرقه خالی کرد درویشی که دولتمند بود / داشتند انسی کهن با ناله‌اش ایرانیان‌/ با گل باغ وطن آن لاله خویشاوند بود / نغمه‌اش زیر و بم احساس ما را می‌شناخت‌/ بین ما با بی‌قراری‌ها پل پیوند بود / آتشی از باستان در سینه‌ ما روشن است‌/ او هم آری بر سر این شعله چون اسپند بود / بست عهدی در ازل با ساقی روز اَلَست‌/ تا ز راه ‌‌آید اجل، باقی بر آن سوگند بود / از گلوی بی‌قرارش واژه‌های تلخ نیز‌/ چون‌که می‌آمد برون چون حبه‌های قند بود / در غمش ایرانی و تاجیک و افغانی گریست‌/ رشته‌ وحدت میان ما چو گردنبند بود / تسلیت می‌گوید ایران ملت تاجیک را‌/ گرچه خود چون مادر و او نازنین‌فرزند بود / در پناه ماه هشتم بی‌گمان آسوده است‌/ زآنکه سلطان خراسان نیز از او خرسند بود. 
در بخش دیگر این محفل ادبی سعید بیابانکی، دیگر شاعر ایرانی که برای سومین‌بار بود به تاجیکستان زادگاه رودکی آمده بود، خطاب به شاعران و ادبیان حاضر در جلسه گفت: «ما مشترکات فراوانی داریم خاصه شعر فارسی..» و پس از خواندن این شعر که «ای همدم روشنا و تاریکی من‌/ ای دور‌ بیا کمی به نزدیکی من/ چندی است هوای رودکی کرده دلم‌/ لبخند بزن رفیق تاجیکی من» بیابانکی همچنین جمع را به شنیدن شعری به نام «ناتمام» دعوت کرد:‌ در آرزوی رؤیت ماه تمامی‌/ شامی به صبحی می‌برم صبحی به شامی / هر شب به قصد توبه‌کردن می‌نخوردن‌/ جامی به سنگی می‌زنم سنگی به جامی / دستی به جنت دارم و پایی به دوزخ‌/ نان حلالی دارم و آب حرامی / یک روز می‌بینی جز این چیزی نداری/ عمر تمامی حرف‌های ناتمامی / در عشق اگر مجنون صحراگرد باشی‌/ یکباره از ره می‌رسد ابن‌السلامی / با بوسه‌ای بستی دهانم را در این بیت‌/ به‌به چه پایانی، عجب حسن ختامی!
از شاعران ایرانی حاضر در این مراسم می‌توان به شهدخت زارع گلستانی، لیلا مهین حسین‌نیا و محمود‌رضا اکرامی‌فر اشاره کرد و از شاعران معاصر تاجیکستان نیز گلرخسار صفی آوا و دیگر شاعران تاجیکی حضور داشتند که برخی نیز به شعرخوانی پرداختند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها